• ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
  • تورم و ابرتورم – ریشه‌ها و پیامدها

    تورم و ابرتورم – ریشه‌ها و پیامدها

    تورم  از جمله مبانی مهم در اقتصاد کلان است که با توجه به نظام پولی نوین در جهان و تغییر و تحول پول نسبت به گذشته بیش از پیش اهمیت یافته است. لذا تعریف تورم، نحوه محاسبه، آثار و ریشه‌های آن نیاز به معرفی دارد. همچنین مبانی جدیدتری مانند ابرتورم در قرن اخیر پدید آمده‌اند که در گوشه و کنار در مورد آن می‌شنویم و ما را نیازمند تعریف دقیق و تبیین تمایز بین تورم و ابرتورم می‌کند.

    تورم چیست؟

    تورم افزایش مداوم و همه‌گیر سطح عمومی قیمت‌ها (میانگین قیمت کالا و خدمات در کل اقتصاد) در اثر افزایش میزان نقدینگی نسبت به میزان کالا و خدمات در یک اقتصاد است. به طور معمول افراد عادی تورم را با جهش قیمت اشتباه می‌گیرند؛ این در حالی است که جهش قیمت به معنی افزایش ناگهانی سطح قیمت‌هاست. همچنین گاهی افراد کاهش تورم را تورم منفی تلقی می‌کنند؛ این در حالی است که تورم منفی کاهش مداوم و همه‌گیر سطح عمومی قیمت‌ها است که سبب کاهش پس‌انداز و سرمایه‌گذاری در اقتصاد می‌شود؛ ولی کاهش تورم به معنی کاهش نرخ رشد تورم است. مثلا نرخ تورم از ۱۰% به ۵% می‌رسد  در این حالت کماکان قیمت کالاها افزایش می‌یابد ولی این افزایش به مراتب کمتر از گذشته است.

    نحوه محاسبه تورم

    در ادبیات اقتصادی سطح عمومی قیمت‌ها شاخص قیمت نیز نامیده می‌شود که به معنای میانگین وزنی بهای فعلی به بهای اولیه یک سبد کالا است. شاخص‌های قیمت انواع گوناگونی دارند؛ مانند شاخص قیمت ‌تولیدکننده، شاخص قیمت عمده فروشی وخرده فروشی و غیره؛ اما مهمترین آنها شاخص قیمت مصرف‌کننده است که قیمت یک سبد متوسط نوعی کالاهای خریداری شده توسط مصرف‌کنندگان را اندازه می‌گیرد و در محاسبه تورم پرکاربرد است. نرخ تورم به صورت درصد تغییر شاخص قیمت‌ها طی یک دوره محاسبه می‌شود. دوره زمانی نیز در محاسبه تورم می‌تواند قالب‌های مختلفی داشته باشد؛ برای مثال تورم یک سال نسبت به سال گذشته، یا به طور معمول‌تر دوازده ماهه منتهی به یک ماه نسبت به دوازده ماه مشابه در سال قبل. همچنین تورم به صورت نقطه به نقطه نیز محاسبه می‌شود که به معنای محاسبه تورم یک ماه نسبت به ماه مشابه در سال قبل است.

    سه ریشه اصلی تورم

      • تورم ناشی از فشار تقاضا
        این نوع از تورم در اثر افزایش تقاضای ناشی از مصرف خصوصی یا دولتی در اثر افزایش نقدینگی در جامعه پدید می‌آید و چنین شرایطی به رونق تورمی شهرت دارد.
      • تورم ناشی از فشار هزینه
        چنین تورمی در اثر کاهش عرضه‌ کل اقتصاد به علت افزایش هزینه‌ تولید و قیمت نهاده‌ها ایجاد می‌شود که به این شرایط رکود تورمی گفته می‌شود. هزینه‌های تولید می‌توانند در اثر عواملی نظیر آغاز جنگ، تحریم، افزایش نرخ ارز و افزایش قیمت نهاده و کالای واسطه‌ای وارداتی و غیره افزایش یابند.
      • تورم انتظاری و ساختاری
        تورم ساختاری مربوط به ساختارهای موجود در اقتصاد است. از مهمترین نمونه‌های ساختار تورم‌زا می‌توان به  یک اقتصاد غیررقابتی و پر از انحصار که دارای توان بالای قیمت‌گذاری است و یا اقتصادهایی که بانک مرکزی و مقامات پولی آن استقلال مناسبی از دولت ندارند، اشاره کرد. تورم انتظاری نیز ناشی از مارپیچ دستمزد-قیمت است که طبق آن نیروی کار در جهت افزایش دستمزد خود تلاش‌هایی می‌کند و سبب افزایش قیمت تمام شده محصول و در نهایت تورم می‌شود، در اثر تورم این چرخه مجددا تکرار می‌شود، بطوریکه افراد جامعه همواره انتظار افزایش تورم را دارند.

    آثار تورم بالا در اقتصاد:

      • افزایش شکاف طبقاتی و درآمدی
      • تخصیص نامناسب منابع و افزایش سوداگری
      • کاهش تولید و افزایش نااطمینانی
      • افزایش بی‌کاری
      • افزایش نرخ ارز و بی‌ثباتی در اقتصاد

    در شرایط تورمی حقوق و دستمزد افراد با درآمد ثابت نظیر بازنشستگان به اندازه و سرعت تورم افزایش نمی‌یابد؛ همچنین قیمت اکثر کالاها به ویژه کالاهای بادوام و سرمایه‌ای نظیر طلا، مسکن و… افزایش می‌یابد و مالکان این دارایی‌ها غنی‌تر می‌شوند و فقرا روزبه‌روز توان کمتری برای خرید این موارد را خواهند داشت؛ فلذا شکاف درآمدی و طبقاتی افزایش می‌یابد. در شرایط تورمی افراد با همان درآمد قبلی خود می‌توانند کالاهای کمتری بخرند و این یعنی کاهش ارزش پول ملی که سبب می‌شود افراد هر چه سریع‌تر پول خود را خرج کنند و به جای سرمایه‌گذاری در تولید، اقدام به فعالیت‌های سوداگرانه نظیر خرید ارز و غیره نمایند که با تورم تطابق می‌یابند.  ضمن آنکه تولیدکنندگان هم در شرایط تورمی نمی‌توانند با اطمینان خوبی هزینه و قیمت فروش تولیدات خود را پیش‌بینی کنند؛ زیرا تورم قیمت همه کالاها را به یک اندازه نمی‌افزاید و به عبارتی قیمت‌های نسبی را نیز دگرگون می‌کند؛ در نتیجه این نااطمینانی، فعالیت سوداگرانه کم ریسک‌تر ارزیابی می‌شوند. بنابراین تولید کاهش می‌یابد و بی‌کاری بالا می‌رود.

    وقتی کشوری به رشد بالای نقدینگی و تورم نسبت به دیگر کشورها ادامه ‌دهد و قصد یا توان کافی برای کاهش رشد نقدینگی را نداشته باشد و نیز قادر به افزایش تولید یا بهره‌وری خود همان اندازه نباشد، مجبور است به واردات بیشتر دست بزند تا سطح عمومی قیمت‌ها را  در داخل کشور برای مدتی کنترل کند، اما این سیاست لنگرگاه ارز به مرور سبب خروج بیشتر ارز از کشور می‌شود و اگر فکری به حال اقتصاد نشود، کاهش ذخایر ارزی و در نتیجه افزایش نرخ ارز به وقوع می‌پیوندد. همین امرسبب افزایش قیمت کالاهای تولیدی وابسته به نهاده‌های وارداتی در داخل کشور می‌شود و می‌تواند به تورم داخلی دامن بزند. از طرفی افزایش نرخ ارز در بلندمدت (و نه در کوتاه مدت (سبب می‌شود اقبال خارجی‌ها به محصولات داخلی به علت ارزان شدن تولیدات ما برای آنها در نتیجه‌ی سقوط پول ملی، زیاد شود. همین امر می‌تواند وضعیت تراز پرداخت‌ها و نرخ ارز را بهبود دهد اما همین نتیجه هم مرهون شرایطی است که از جمله آن می‌توان به نوسانات کم و پیش‌بینی‌پذیری نرخ ارز برای تولیدکننده، وابستگی کم کالاهای صادراتی به نهاده‌های وارداتی و رقابت‌پذیری و توان بالای تولید ملی در کنار روابط خارجی مطلوب اشاره کرد. در غیر این صورت افزایش نرخ ارز در کنار تورم شدت می‌یابد و صادرات کالاهای ساده‌تر را در کنار کالاهای صادراتی، مقرون به صرفه می‌کند و اگر مانعی برای صادرات تولیدکننده داخلی وجود نداشته باشد، تولیدکننده داخلی فقط زمانی حاضر به عرضه تولیدات خود در داخل کشور است که آنها را به قیمت نزدیک به کالاهایی که به نهاده خارجی وابسته هستند، بفروشد. موانع صادرات هم در بلندمدت فقط به افزایش قاچاق می‌انجامد و راهکاری موقتی در این حوزه به شمار می‌رود.

    هر چه تورم بالا تداوم بیش‌تری داشته باشد علاوه بر افزایش نرخ ارز و اثرات فوق، منجر بی‌ثباتی اقتصادی خواهد شد و به افزایش خروج سرمایه از کشور و افزایش بی‌اعتمادی به پول ملی و مقامات پولی می‌انجامد.

    ابرتورم چیست؟

    ابرتورم در یک اقتصاد به وضعیتی اطلاق می‌شود که یک کشور نرخ تورم بسیار بالا و پرشتابی را تجربه نماید به گونه‌ای که پول ملی به سرعت ارزش خود را از دست بدهد و اقبال عمومی به پول ملی به شدت پایین بیاید. در تعریفی تکنیکی ابرتورم زمانی به وقوع می‌پیوندد که تورم سالانه حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و یا تورم ماهانه در حدود ۵۰ درصد باشد.

    از ویژگی‌های ابرتورم تبدیل سریع آن به یک چرخه است؛ یعنی وقتی دولت جهت تامین کسری بالای بودجه خود مدام پول چاپ می‌کند به مرور نرخ تورم را طوری بالا می‌برد که به چاپ پول بیش‌تری نسبت به قبل نیاز دارد تا بتواند کشور را اداره نماید. یکی از دلایل این اتفاق این است که مردم با بروز تورم می‌خواهند  با سرعت هر چه بیش‌تر پول نقد در دسترس خود را خرج کنند و از این طریق طبق نظریه مقداری پول، سرعت گردش پول بالا رفته و نرخ تورم بالاتر می‌رود و چرخه ابرتورم ادامه می‌یابد. با این حال در اکثر موارد دولت‌ها چاپ پول را قطع نمی‌کنند چرا که بهای خروج از ابرتورم رکود شدید، شکست نظامی یا سقوط سیاسی است.

    ریشه‌های ابرتورم

    هر گاه تامین کسری بودجه‌های بالا و پایدار مدام از طریق خلق پول بی‌پشتوانه انجام شود، بروز ابرتورم دور از انتظار نیست. بروز جنگ، تحریم، فروپاشی یک نظام سیاسی بزرگ، بلایای طبیعی یا هر عامل دیگری که به عرضه کل و تولید اقتصاد به شدت ضربه وارد کند، بطوریکه دولت‌ها در تامین مالی بودجه خود درمانده کند و خواهان تحمل ریاضت اقتصادی نباشند و یا به هر دلیلی امکان قرض ‌گرفتن از اقتصاد جهانی را نداشته باشند یا به دلایلی نظیر جنگ داخلی یا کاهش اعتماد به دولت و رژیم سیاسی امکان جمع‌آوری مالیات و امکان فروش اوراق قرضه دولتی مگر با تخفیف بالا وجود نداشته باشد، دولت به استقراض مداوم از بانک مرکزی دست می‌زند و شاهد ابرتورم خواهیم بود. در بعضی موارد اگر عواملی مثل سوء مدیریت و افزایش بی‌مهابای مخارج دولت در راستای سیاست‌های پوپولیستی، در کنار یکی از عوامل تحریم، جنگ و غیره قرار گیرد زمینه‌ساز ابرتورم خواهد شد. در کل می‌توان گفت ابرتورم حاصل جمع بودجه افسارگسیخته دولتی است که راه تامین مالی دیگری جز خلق پول ندارد یا راه دیگری را انتخاب نمی‌کند.

    آثار ابرتورم

    تمامی آثار اقتصادی تورم در مورد ابرتورم نیز صادق است. سایر آثار ابرتورم عبارتند از:

      • دلاریزه شدن اقتصاد که به معنی از بین رفتن اعتماد مردم به پول ملی و نگهداری و رواج ارز سایر کشورها در اقتصاد برای حفظ قدرت خرید
      • بروز تحولات سیاسی و اقتصادی، بروز آشوب و جنگ
      • سخت‌تر شدن جمع‌آوری مالیات به علت تحولات سیاسی و اجتماعی ناشی از ابرتورم و بدتر شدن وضع بودجه دولت
      • کاهش شدید رفاه اقتصادی در اثر مالیات تورمی و سخت‌تر شدن مالیات‌ستانی
      • کاهش شدید قدرت خرید مردم به‌ویژه در مورد کالاهای اساسی و بروز قحطی یا احتکار آن‌ها

    ابرتورم‌های معروف جهان

    چهار مورد از ابرتورم مشهور جهان مربوط به آلمان، زیمباوه، لهستان و ونزوئلا هستند. بزرگترین ابرتورم شناخته شده در جهان توسط مردم، ابرتورمی است که آلمان را پس از جنگ جهانی اول، بین سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ در بر گرفت. این ابرتورم به مراتب از ابرتورم مجارستان کوچک‌تر بود، چرا که در مجارستان و در ژوئیه سال ۱۹۶۴ قیمت‌ها هر سه روز یکبار سه برابر می‌شد؛ با این حال هنوز هم تصاویر و نقل قول‌های تبدیل مارک یا همان پول ملی آلمان به کاغذ‌دیواری و دستمال توالت از خاطر کسی نمی‌رود! آلمان که پس از جنگ جهانی اول هزینه‌های سنگین جنگ را متحمل شده بود باید غرامت سنگین جنگ را هم پرداخت می‌کرد و همین امر این کشور را به چاپ پول بی‌پشتوانه سوق داد و ارزش مارک را شدیدا تقلیل داد. سرانجام آنکه آلمان در نوامبر سال ۱۹۲۳ این ابرتورم را با ایجاد املاک و صنایع چاپ به عنوان پشتوانه پول ملی خود، پایان داد.

    زیمباوه در سال ۱۹۸۰ از کشور رودزیا که مستعمره انگلستان به شمار می‌آمد، جدا شد و واحد پول ملی جدیدی را با نام دلار زیمباوه معرفی نمود. در آن زمان هر دلار زیمباوه معادل ۱.۴۷ دلار بود ولی ابرتورمی که گریبان این کشور را گرفت سبب شد تا در سال ۲۰۰۸ ارزش تقریبی پول ملی این کشور برابر با ۲۱۱۲۳۲ دلار آمریکا باشد! چنین وضعیتی با وجود اصلاحات پولی چند‌باره (حذف صفر از پول ملی و تغییر واحد پول) ادامه یافت. زیمباوه هنوز دچار ابرتورم است بطوریکه گاهی در خبرها دیده شده بود که مردم زیمباوه برای خرید برخی کالاهای اساسی مجبورند یک فرغون از پول ملی را با خود حمل کنند!

    در فاصله سال‌های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ نظام‌های کمونیستی و سوسیالیستی بلوک شرق و شوروی متلاشی شدند و ۲۸کشور عضو شوروی و اروپای شرقی که از مشکلات عدیده اقتصادی رنج می‌بردند، نظام سیاسی و اقتصادی خود را تغییر دادند. چنین نظام‌های متمرکزی در آن زمان با وجود صنعتی نمودن اقتصاد با مشکلاتی در تخصیص و توزیع بهینه و مناسب، کمبود خلاقیت و افزایش مخارج دولت برای رقابت تسلیحاتی با آمریکا روبرو بودند که در کنار تحریم زمینه ابرتورم و نارضایتی مردم را فراهم می‌آورد. این نارضایتی‌ها باعث شد دستمزدها در شوروی و لهستان بیش‌ از حد بالا برود و تامین کسری شدید بودجه جز با عرضه فراوان پول ممکن نشود؛ همین امر نارضایتی‌ها را افزود، دستمزدها را مجددا بالا برد و با کاهش چشم‌گیر تولید، اقتصاد بلوک شرق با ابرتورم روبرو شد و از هم پاشید.

    ونزوئلا پنجمین کشور بزرگ تولیدکننده نفت عضو اوپک است که از دهه ۱۹۵۰ تا اوایل ۱۹۸۰ رشد مداوم اقتصادی را تجربه کرد و دارای بالاترین استاندارد زندگی در بین کشورهای آمریکای لاتین بود. این کشور که به درآمدهای سرشار نفتی وابسته بود، سرمست از درآمدهای بالا شروع به افزایش هزینه‌های دولت با اهداف پوپولیستی و مدیریت ضعیف منابع نمود و با کاهش قیمت نفت انقباض شدید و رکود اقتصادی را تجربه کرد. در حوالی سال ۲۰۱۴ با سقوط قیمت نفت رکود تورمی  در این اقتصاد سال به سال عمیق‌تر شد تا جایی که در ژوئن ۲۰۱۶ این کشور تورمی به  اندازه ۴۶ هزار درصد را تجربه کرد! ارزش پول ملی ونزوئلا سقوط کرد تا جایی که مردم برای خرید با پول ملی این کشور باید پول‌ها را وزن می‌کردند. متاسفانه ونزوئلا هنوز دچار ابرتورم است.

    آتوسا تقوی
    کارشناس ارشد اقتصاد دانشگاه تهران

    منابع
    برانسون، ویلیام.(۱۳۹۰). تئوری وسیاست‌های اقتصاد کلان.
    شاکری، عباس(۱۳۹۲) .اقتصاد کلان نظریه و سیاست‌ها. نشر رافع. چاپ چهارم.

    رحمانی، تیمور.(بهار ۱۳۹۱) اقتصاد کلان. نشر برادران .
    فرزین‌وش، اسداله و همکاران.(۱۳۸۲). بررسی اثر تورم بر کسری بودجه از بعد هزینه‌ای و درآمدی ایران، مجله تحقیقات اقتصادی، دوره ۳۸.ش۲.

    Cagan, Philip.(1956). The monetary dynamic of hyperinflation, edited by Milton Friedman. Studied in the Quantity theory of money, Chicago press.
    Steren M. Sheffrin. (2003). Principles in action ((Bernholz, petter)).