در دومین قسمت از بررسی حاصل سه قرن اندیشه اقتصاددانان بزرگ (برگرفته از یادداشتهای اینستاگرامی دکتر تیمور رحمانی، دانشیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران) به بررسی یادداشت ایشان در خصوص جان مینارد کینز و میلتون فریدمن و مقایسه این دو میپردازیم:
در بخش نخست، دکتر رحمانی از خلاصه شاهکار جان مینارد کینز میگوید: «کینز در کتاب نظریه عمومی خود تلاش کرد نشان دهد که اقتصاد مبتنی بر مالکیت خصوصی و رقابت بهطور رایج عملکرد رضایت بخش دارد. با این حال، به دلیل نقایص بازارها اولا اقتصاد آزاد بهطور خودکار در بهترین وضعیت ممکن قرار نمیگیرد و ثانیا به شدت در معرض نوسان و بیثباتی است؛ که در نتیجه زیان اجتماعی به بار میآورد. در آن صورت، دولت میتواند با مداخله و استفاده از سیاستهای پولی و مالی اقتصاد را به سمت وضع مطلوب هدایت کند و با جلوگیری از بیثباتی مانع زیان اجتماعی شود.»
دکتر رحمانی در یادداشت دیگری در صفحه اینستاگرام خود خلاصه شاهکار میلتون فریدمن را چنین بیان میکند: «فریدمن و شوارتز در کتاب تاریخ پولی ایالات متحده سعی کردند نشان دهند که اولا رفتار بخش خصوصی ناشی از پیگیری نفع شخصی و رقابت با ثبات است و منشاء بسیاری از بیثباتیها دخالت دولت است و ثانیا پول و سیاست پولی بسار با اهمیت است. آنها ضمن پررنگ ساختن نقش پول در توسعه اقتصادی، با شواهد تاریخی روشن ساختند که با پول چه کاری در سیاستگذاری میتوان انجام داد و چه چیزی را نمیتوان انجام داد و لذا اصرار بر انجام آنچه سیاست پولی توانایی انجام آن را ندارد چگونه میتواند زیانبار باشد.»
مجموع اندیشه کینز و فریدمن به بهبود علم اقتصاد کلان بسیار کمک کرد
دکتر رحمانی سپس با مقایسه کینز و فریدمن چنان می نویسد: «کینز و فریدمن دو اقتصاددان بزرگ قرن بیستم هر دو دلمشغولیشان آن بود که چگونه سیاستگذاری اقتصاد کلان به کاهش زیان اجتماعی بینجامد. کینز بر ضرورت و توانایی سیاستگذاری در دستیابی به وضعیت بهینه اجتماعی و جلوگیری از بیثباتی تاکید داشت و فریدمن سعی کرد نشان دهد که نباید در توانایی سیاستگذاری اقتصاد کلان در کاهش بیثباتی اقتصاد کلان مبالغه کرد. مجموع اندیشه آنها به بهبود علم اقتصاد کلان بسیار کمک کرد و در بهبود سیاستگذاری بسیار سودمند بود.»
دکتر رحمانی سپس با انتشار تصویری از مقاله معروف «نقش سیاست پولی» از میلتون فریدمن چنین مینویسد: «اخیرا جمعی از ما اقتصادخواندههای ایرانی تصور میکنیم چیزی شبیه به قانون نسبیت اینشتن را کشف کردهایم و ادعا میکنیم اقتصاددانان متعارف پول را کم اهمیت و خنثی میدانند و نقشی برای آن در توسعه اقتصادی قائل نیستند. از صفحه ۱۲ مقاله معروف سال ۱۹۶۸ فریدمن که سردسته اقتصاددانانی است که پول را خنتثی میدانند عکس گرفتم. پاراگراف دوم عکس به گونه ای نشان میدهد که او دارد بیان میکند که بدون ابداع پول اعتباری ما هنوز با گاو زمین را شخم میزدیم و…. این نشان میدهد تا چه حد ما با دیدگاه اقتصاددانان بزرگ نا آشنا هستیم و تا چه حد راحت به خود اجازه میدهیم خط بطلان بر اندیشهها آنها بکشیم.»